دانلود رایگان

دریاکنار یک ملودرام اجتماعی با زمینه های حادثه‌ای و دلهره‌آور است که داستانی اجتماعی، طنز و عاشقانه دارد و درباره زوجی است که برای تعطیلاتشان به شمال سفر می کنند و اتفاقاتی برای آن دو رخ می دهد که باعث نگرانی آنها و خانواده شان می شود و…

داستان فیلم درباره دو برادر به نام های نصرت و رحمت است که برای به دست آوردن ارثیه پدری خود با مشکلات زیادی از جمله دزدیده شدن پدرشان مواجه می شوند و…

سعید، مرد چهل و چهار ساله‌ای که همسرش را سال‌ها پیش در یک سانحه از دست داده، با دختر دوازده ساله‌اش نبات زندگی آرام و شیرینی را در تهران سپری می‌کند. با ورود ناگهانی زنی به زندگی نبات، سرنوشت همهٔ آن‌ها دستخوش تغییراتی می‌شود.

کلوب همسران داستان سه مرد متمول و اصطلاحا زن ذلیل را روایت می‌کند که برای فرار از دست همسرانشان به همراه یک خواننده زیرزمینی پاپ به جزیره کیش متواری شده و نقشه ربوده شدن خود را می‌کشند؛ غافل از آن که ماجراهایی پر پیچ و خم در انتظارشان است.

یه صدایی از ورودی خونه مدام تو گوشم می پیچید: عروسی خون چه بدشگونه؛ تور عروس غرق به خونه. صدای یه مرد حتما نبود. ولی صدای یه زن هم نبود. شاید صدای خودم بود. کجا شنیده بودم اول بار این صدا رو یا حتی شعر رو... کی برام خونده بود؟

همه چیز از یک جعبه شکلات شروع شد. یعنی من بچه بودم … بچه هم که باشیم بازم شکلات عاشقانه ترین مزه دنیاست. داستان فیلم درباره پسر 13 ساله ای به اسم پارسا است که کارخانه شکلات سازی پدرش به او ارث می رسد. پارسا قصد دارد به کمک دوستانش آن را اداره کند.

این فیلم درباره اردشیر مشکین ثروتمندترین مرد دنیاست که برای اموال خود به دنبال نوه گم شده خود به اسم عزیز می‌گردد و در این حین و بین، زندگی او و اطرافیانش دستخوش اتفاقات عجیبی میشود.

داستان فیلم درباره پسری به اسم «کسری» است که آشفته و سرگردان به دنبال خواهرزاده گمشده اش در شهر به جستجو می پردازد. در همین حال ، مروا زخم خورده از زندان آزاد می شود. ابری بر سر شهر سایه افکنده است، لکه ابری به دنبال لکه گمشده خود می گردد.

فتحی (حمید لولایی) صاحب فروشگاه عتیقه فروشی، فردی بسیار خسیس است. او روح شریکش (رضا شفیعی جم) را در خواب می بند که او را متوجه گذشته، حال و آینده اش می کند. فتحی که متنبه شده از خواب بیدار می شود و آدم دیگری می شود و ...

داستان درباره مردی به اسم محمدعلی وندی بازیگر، فیلمساز و معلم تئاتر است که ناامید از مهاجرت به زادگاهش تهران بازگشته تا همراه با همسرش میترا صدری، نقاش، زندگی تازه‌ای را شروع کنند اما جستجو برای پیدا کردن خانه‌ای مناسب و کنجی آرام غیرممکن به نظر میرسد.